skip to main
|
skip to sidebar
درباره ی من
آقابهزاد
من بهزاد عبدالهی هستم. 4 ساله و اهل شیراز
مشاهده نمایه کامل من
با پشتیبانی
Blogger
.
نوشته های قبلی
▼
2011
(3)
▼
ژوئیهٔ
(2)
شعر آهو
توپ
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2010
(7)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
مارس
(1)
آقابهزاد
۱۳۹۰/۵/۴
شعر آهو
این شعرو تو چادگان یاد گرفتم و تو پیست ماشین شارژی اون جا خوندمش:
آهویی دارم خوشگله
فرار کرده ز دستم
دوریش برایم مشکله
کاش که اونو می بستم
ای خدا چیکار کنم
آهومو پیدا کنم
۱۳۹۰/۴/۱۵
توپ
یه توپ دارم خیلی قشنگ و نازیه
میرم با بچه ها بازی می کنم
بچه ها رو با توپ میزنه بهزاد
همین
هی هی هی
۱۳۸۹/۱۱/۷
کتک یخچالی
زهرا: شادی! وقتی سر یخچال میری چی میخوری؟
شادی: کتک!
۱۳۸۹/۱۰/۲
شنگول و منگول
بهزاد:
یه روز آقاگرگه رفت دم خونه ی شنگول منگول.
بعد زنگ زد آقاگرگه
بعد شنگول تو آیفون گفت کیه
گرگه گفت منم منم مادرتون غذا آوردم براتون
بعد شنگول گفت هه! آیفونمون تصویریه!
۱۳۸۹/۸/۱۲
کیک تولد
9 آبان امسال داداشم شد 9 سالش و براش جشن تولد گرفتند.
من هم چون تولدم نزدیک بود، همون روز برام جشن گرفتند. شد 4 سالم. اینم کیک مشترکمون:
۱۳۸۹/۷/۱
امروز اول مهر بود. من همراه بابا و مامان داداشی را بردیم مدرسه و اونجا با هم ساندویچ هم خوردیم
۱۳۸۹/۵/۱۴
ماشین و موتورسیکلتی که گفتم
ماشین و موتوری که تو پیام قبلی گفتم اینا هستن:
پستهای قدیمیتر
اشتراک در:
پستها (Atom)