شنگول و منگول

بهزاد:

یه روز آقاگرگه رفت دم خونه ی شنگول منگول.

بعد زنگ زد آقاگرگه

بعد شنگول تو آیفون گفت کیه

گرگه گفت منم منم مادرتون غذا آوردم براتون

بعد شنگول گفت هه! آیفونمون تصویریه!

کیک تولد

9 آبان امسال داداشم شد 9 سالش و براش جشن تولد گرفتند.
من هم چون تولدم نزدیک بود، همون روز برام جشن گرفتند. شد 4 سالم. اینم کیک مشترکمون:

 

امروز اول مهر بود. من همراه بابا و مامان داداشی را بردیم مدرسه و اونجا با هم ساندویچ هم خوردیم

ماشین و موتورسیکلتی که گفتم

ماشین و موتوری که تو پیام قبلی گفتم اینا هستن:

سوغاتی

دایی مجید برام از مسافرت، موتور و ماشین آورده

دو تا عکس که روز سیزده به در گرفتم

سلام

سلام
من بهزاد، داداش بابک هستم